سوزعشق

غم و خنده

سوزعشق

گر رفتی ازبرم، اما فراموشم مکن

باغمت ای اشنا! هرشب همآغوشم مکن

همچو موج اشک از دریای چشم پامکش

درپی خودچون حبابی خانه بر دوشم مکن

در دلم نقش هزاران داغ عشق مرده است

بیش ازاین در سوگ عشق خود سیه پوشم مکن

من ز سوز اشتیاق تو سرپاآتشم

باز با طوفان بی مهریت،خاموشم مکن

جوشد امشب جلوه ی جادوی چشمانت ز جام

با شراب نرگست ای فتنه! مدهوشم مکن



+ نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, ساعت 23:38 توسط