غم و خنده

دل

این هم از یک عمر مستی کردنمسال ها شبنم پرستی کردنمای دلم زهر جدایی را بخورچوب عمری با وفایی را بخورای دلم دیدی که ماتت کرد و رفتخنده ای بر خاطراتت کرد و رفتمن که گفتم این بهار افسرده نیستمن که گفتم این پرستو رفتنیستآه عجب کاری به دستم داد دلهم شکستو هم شکستم داد دل

 

یا میجنگیدند 

+ نوشته شده در پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ساعت 12:32 توسط سامان

رسم زندگی

 رسم زندگی چنین است...

می آیند...

می مانند...

عادت میدهند...

میروند...

+ نوشته شده در چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ساعت 13:12 توسط سامان